๑۩۞۩๑سرزمین عشق ๑۩۞۩๑
سه شنبه 10 خرداد 1390برچسب:, :: 14:48 :: نويسنده : vahid
میبینی عزیزم که چقدر دنیا بی وفاست؟میخواهند ما را از هم جدا کنند !میخواهند کاری کنند که ما در حسرت هم بنشینیم.خورشید دیگر برای ما نمی تابد ، حتی او نیز دلسوز ما نیست.گلی چیدم و خواستم آن را به تو بدهم ، طوفان آمد و آن گل را پر پر کرد.سرنوشت با ما نامهربان است ، جرم من تنها عاشقیست روزگار با ما ناسازگار است.در این دنیا باشم یا در آن دنیا ، برای تو میمیرم.آخر قصه شیرین است آنگاه که با دلی عاشق از این دنیا میروم .زمین و زمان با ما نمیسازند ، لحظه ها تند تند میگذرد ، انتظار معنایی ندارد، نمیدانند در دل ما چه میگذرد .صدای ما را کسی نمیشنود ، درد دل ما را کسی نمیفهمد ، راز قلب ما را کسی نمیداند، انگار باید رفت از اینجا ، باید سوخت در این راه ، برای من زیباست این لحظه ها زیرا عاشقم ، عاشق تو که لایق منی عزیزم.مرگم نزدیک است ، آنگاه که حکم حبس ابد در آن دنیا برای قلبم از سوی سرنوشت صادر میشود . میخواهند به جرم اینکه عاشقت هستم قلبم را به طناب دار بیاویزند، آه چه شیرین است از عشق تو مردن.چه شیرین است آنگاه که تو در قلبمی و من میمیرم ، احساس میکنم همراه با تو به آن دنیا میروم .میبینی عزیزم که چقدر سرنوشت بی وفاست؟گناه من این است که دیوانه تو هستم ، مرا از این دنیا جدا کردند چون دیوانه ام!
|
درباره وبلاگ نام : غم نام خانواگي:بيسیک نام پدر:درد نام مادر: پريشاني نام پدربزرگ : درويش تنها نام مادربزرگ : سلطان غم محل تولد:ويرون شهر تاريخ تولد:يكي از روز هاي باروني شماره شناسنامه : عدد تنهايي شغل:منتظر وضعيت فكري:فقط سوال جرم:افراط درعاشقي تاريخ جرم:روز اول خوشي ساعت جرم:شروع تپش قلب محل جرم :آشيان دوست علت جرم:فقط زندگي وزن:به سنگيني بغض چند ساله قد:كمتر از خاك رنگ چشم:صورتي رنگ مو:همرنگ درد تحصيلات:پايه آخر بد بختي مدت محکوميت : حبس ابد چراغم : شمع سقفم : اسمان مونسم : شب کارم : حسرت يادم : انتظار تو دردم : فراغ فريادم : سکوت ارزويم :ديدار تو زندگيم : فقط تو ادرس : خيابان غمستان – ميدان تنهايي – چهارراه بدبختي – خيابان رنج – کوچه غربت آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان
|
|||||||||||||||